شماره اول

۰ نظر

اربعین، اتحاد و همدلی جهانی

مقام معظم رهبری می فرمایند: در روزگاری که دشمنان اسلام و دشمنان امّت اسلامی با انواع و اقسام ابزارها و وسایل، با پول، با سیاست، با سلاح علیه امّت اسلامی دارند کار میکنند، خداوند متعال ناگهان حادثه‌ی راه‌پیماییِ اربعین را این‌جور عظمت میدهد، این‌ جور جلوه میدهد. این آیت عظمای الهی است، این نشانه‌ی اراده‌ی الهی بر نصرت امّت اسلامی است، این نشان میدهد که اراده‌ی خدای متعال بر نصرت امّت اسلامی تعلّق گرفته است. ۹۸/۶/۲۷

اگر نگاهی به تاریخچه زیارت اربعین بیاندازیم، خواهیم دید که این زیارت یکی از ابعاد و جلوه های سیاسی تشیع است که یکی از مهمترین اثرات آن اتحاد و همدلی و بیداری شیعیان و در نهایت بیداری انسان های آزاده در برابر ظلم حاکمان است و به نوعی می توان گفت یک نمایش رژه شیعیان در برابر استکبار جهانی و استعمارگران است و از آن به عنوان یکی از نشانه های ظهور و زمینه ساز حکومت امام زمان (عج) می توان نام برد.

در طول این همایش عظیم مسلمانان همدل شده و اختلافات و سلایق سیاسی را کنار می گذارند و در مورد مسائل روز جهان صحبت کرده و به یک دیگر آگاهی می دهند و شیعه و سنی و مسیحی و هر انسان آزاده ای در کنار هم حضور دارند تا پیام اسلام را که همان عدالت خواهی است به مردم جهان برسانند به همین جهت دشمنان و مغرضان تمام تلاش خود را بکار گرفته تا این همایش عظیم را به ترفند های مختلف از بین ببرند. ولی دریغ که ولی امرمان در پاسخ به این افراد فرموده اند:

ایران وعراق دو ملتی هستند که تن‌ها و دل‌ها و جانهایشان به وسیله ایمان بِالله و محبّت به اهل‌بیت و حسین‌بن‌علی (ع) متصل به یک دیگرند؛ روزبه‌روز هم این اتصال زیاد خواهد شد. دشمنان سعی بر تفرقه دارند امّا نتوانسته‌اند و توطئه‌ آنان اثری نخواهد کرد.

+حسین شمس آبادی

 


۱ نظر

انسان ذاتا سیاسی است!

انسان ها در طول تاریخ همیشه به صورت جمعی زندگی می کردند چرا که راهی جز این برای زندگی وجود ندارد، موجودی ضعیف با عمری کوتاه و بسیار آسیب پذیر. اما دارای قوه ای بسیار گرانبها، که همین موضوع باعث شد که پی به ناتوانی و نیازمندی خود به غیر ببرد: قوه ی عاقله.

به وسیله آن فکر می کند و آسیب ها و خطرات و نقاط قوت را می فهمد و با توجه به آن ها می تواند در امور مختلف تصمیم گیری کند.

یکی از نتایجی مهم که او (انسان) در تفکر و ادراک خود به دست آورد نیاز شدید و ذاتی او به اجتماعی زندگی کردن بود، او فکر کرد و نقاط قوت و ضعیف این تصمیم سرنوشت ساز را دید و سپس تصمیم گرفت.

نقاط ضعفی همچون:محدود شدن آزادی،ملاحظه دیگران را داشتن،از خود گذشتگی و حتی گاهی فدا کردن جان خود. و نقاط قوتی مثل:استفاده از نیروی فکری و جسمی دیگران،رسیدن به چیز هایی که به تنهایی نه تنها ممکن نبود بلکه قابل تصور هم نبود، جامع بین شدن، قوی شدن،با اراده شدن و در نتیجه رسیدن به کمال با راه میانبر،که در صورت غیر آن شاید ممکن نباشد نه این که راه آن طولانی تر باشد.« در نتیجه یکی از اهداف خلقت و یا لازمه رسیدن ما به هدف خلقت ما ضرورتا اجتماعی زندگی کردن است.

درنتیجه تصور ضرورت تشکیل جامعه و اجتماعی زندگی کردن بدیهی است و نیازی به فکر کردن هم ندارد.

+علی معلمی


۰ نظر

«قربانی ریاست»

 آقای پرزیدنت سال هاست که با وعده های عوام فریب٬ ساده لوحان را گول زده اید وعده هایی جذاب که نتیجه ی هیجان انگیزی در ظاهر داشته ولی زندگی و معیشت مردم را سالهاست که دارد به تباهی می کشاند٬ مردمی که حداقل خوراکشان در سخت ترین شرایط تخم مرغ بود حتی قدرت خرید تخم‌مرغ را برایشان سخت کردیم البته به نظر طبیعی است کسی که در خانه ای ۸۰ میلیاردی زندگی می کند درک دغدغه‌ی یک لقمه نان برایش سخت باشد٬ ولی چه کار می‌شود کرد بصیرت که در فردی نباشد حماقت جای او را پر می کند و باورش می شود که رئیس جمهور حاضر است در جهت منافع مردم قربانی شود البته خودش و آقازاده های امثال خودش٬ خودشان را جزو مردم محسوب می کنند٬ پس حاضر است به خاطر منافع مردم قربانی شود فقط نمی  دانم اگر قرار است قربانی شود چرا می گوید باید در مسائل استراتژیک با مردم همه پرسی کنیم

 آقای قربانی دنبال شریک جرم میگردی یا دنبال خادمی مردم هستی؟!؟!؟!؟

+مرتضی طیبا

۰ نظر

جلال دربارۀ شیخ فضل الله چه گفت؟

عصر مشروطه قصه ی پر غصه ای ار تاریخ معاصر است که به ما یادآوری میکند چگونه میشود طناب دار دور گردن یگانه عالم دین انداخت و آب از آب هم تکان نخورِد.

شیخ فضل الله نوری شخصی است که نامش به مشروطه گره خورده است.

او کسی بود که توانست با بصیرتی مثال زدنی دست استکبار را ریز دستکش مخملی مشروطه ببیند. شیخ در سال 1259 ه ق در روستای لاشک در منطقه کجور مازندران به دنیا آمد.

شیخ تحصیلات ابتدایی و سطح حوزه را در تهران گذراند و بعد راهی عراق شد و از اساتیدی همچون میرزای شیرازی و میرزای رشتی بهره برد.

او کسی بود که وقتی احساس کرد مردم کشورش به او نیاز دارند عتبات را رها کرد و به ایران بارگشت. آن هم وقتی که به گفته برخی شایستگی زعامت شیعه را بعد از میرزای شیرازی داشت.

پس از تدوین قانون اساسی شیخ آن را مطابق با فرامین شریعت مقدس اسلام نمی دانست و همین بهانه ای شد برای هجوم همه جانبه  روشنفکران غربگرا به این فقیه مظلوم.

جلال آل احمد در این باره چه خوش می نویسد...

«من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون بیرقی می دانم که بعلامت استیلای غربزدگی بعد از 200 سال بر سر بام این مملکت افراشته شد.»

+حسین زاهدی


۰ نظر
درباره ما
گعدۀ بچه‌ انقلابی‌های باحال که قلم‌های آغشته به خونشون رو دست گرفتند و سعی می‌کنند در حد توانشون روشنگری کنند.
این جا ما همه چیز را در دستگاه آبمیوه گیریِ عشق می‌ریزیم و معجونی مقوّی با ویتامین بصیرت را در لیوان‌های اعتقاد به دستِ شما می‌رسونیم.
بنوشید و تعارفِ دوستانِ مؤمنتون رو رد نکنید.

امام صادق(ع) فرمودند خدا رحمت کند عموی ما را که "نافذ البصیره" بود.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان