باران شدید

یک سال باران خیلی شدیدی درشهریزد به مدت یک هفته می بارید وبه خونه های خشت وگلی مردم آسیب زده بود یک شب حاج غلامرضا یزدی به بیرون ازحیات رفت ودرزیرباران به خداگفت خدایااین مردم رامیشناسم مردم یزدخودمونن.ازصبح تاشب دنبال یک لقمه حلال برای خانواده هاشونن.این شهرفقط یک گنهکار داره اونم منم اگه این بارون به خاطر غذاب منه مردم تقصیری ندارن منوببخش.

به قول شاعر: درکوی ماشکسته دلی میخرند و بس/ بازارخودفروشی ازآن سوی دیگراست

+هادی خلج

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
درباره ما
گعدۀ بچه‌ انقلابی‌های باحال که قلم‌های آغشته به خونشون رو دست گرفتند و سعی می‌کنند در حد توانشون روشنگری کنند.
این جا ما همه چیز را در دستگاه آبمیوه گیریِ عشق می‌ریزیم و معجونی مقوّی با ویتامین بصیرت را در لیوان‌های اعتقاد به دستِ شما می‌رسونیم.
بنوشید و تعارفِ دوستانِ مؤمنتون رو رد نکنید.

امام صادق(ع) فرمودند خدا رحمت کند عموی ما را که "نافذ البصیره" بود.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان